#معرفی_کتاب(18): کوری
عنوان: کوری
نویسنده: ژوزه ساراماگو
مترجم : زهره افتخاری
موضوع: داستان و رمان اجتماعی
معرفی: زهرا کاشفی
(دانشجوی کتابداری و اطلاعرسانی پزشکی)
معرفی کتاب :
بلای آسمانی، بیماری یا تقدیر؟ نمیدانم آن را چه بنامم! اما هرچه که بود بیشباهت به کوری نبود. کوری دلیلی دارد ولی آن حادثه عجیب، ناگهان بدون هیچ دلیلی نمایان شد یا بهتر است بگویم روشنایی را از دیدگان انسانها پنهان کرد. تازگی همیشه هم خوب نیست این مدل کوری اگر تازگی نداشت قطعاً درمانی میداشت تا شهر در آشوب مدفون نشود. مشخص نیست اولین نفری که به این بیماری مبتلا شد چه کسی بود اما به سرعت نور به افراد زیادی منتقل شد حتی به پزشکی که اولین مبتلایان را معاینه کرد. مسئولین به اسم قطع زنجیره انتقال، عدهای را قرنطینه کردند اما نه، قرنطینه نبود حبس بود یا شاید هم زنده به گور کردن. بدون کادر درمان و مواد غذایی، نزاعی سخت بین آنان درگرفت که باید یا میکشتند یا کشته میشدند. چند نفر بالاخره توانستند از آنجا جان سالم به دربرند اما در آن شهر دیگر هیچ چیز مثل گذشته نبود. انگار وارد دنیایی دیگر شده بودند، دنیایی ویران، غارتزده، مخروبه و عاری از دوست یا آشنایی. خانوادههایشان بیخبر رفته بودند اما به کجا؟ معلوم نبود. در خوشبینانهترین حالت، به شهری دیگر و در ناخوشایندترین حالت، به دنیایی دیگر.
اما این، پایان ماجرا نبود...
آنچه از این کتاب آموختم:
1- با چشمانی نابینا نیز میتوانیم دیگری را ببینیم به شرط آنکه واقعاً همدیگر را درک کنیم.
2- تظاهر به دروغی که نیستیم ما را بدان گرفتار میکند بیآنکه متوجه شویم.
3- درد مشترک، انسانها را به هم نزدیک میکند، غریبهها را به خانواده تبدیل میکند.
4- جهان زمانی در آشوب مدفون میشود که به حقوق یکدیگر احترام نگذاریم و جز خودمان به کسی اهمیت ندهیم.